رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

آقا رادین

هفته چهاردهم

عزيزدل مامان و بابا امروز وارد اولين هفته از ماه چهارم زندگي توي شكم ماماني شده. بالاخره ماه سوم تمام شد و خوشبختانه چند روزي هست كه خستگي و خواب آلودگي از وجود مامان مهرناز رفته و ماماني دوباره سرحال و زرنگ شده   ني ني جون من توي اين هفته قدش به 8.9 سانتي متر ميرسه و وزنش هم حدود 60 گرم ميشه. از اين به بعد بدنش سريعتر از سرش رشد ميكنه و گردنش هم خيلي خوش تركيب تر و قشنگتر ميشه. در آخر اين هفته دستهاي نازش بلندتر ميشن اما هنوز كمي زمان نياز داره تا پاهاش هم بلندتر بشن تا بتونن با كل بدنش هماهنگ و متناسب باشن در صورتيكه دستهاش الان كاملا متناسب با بدنش هستن. به تدريج موهايي كرك مانند و نازك و بي رنگ سرتاسر بدن قشنگش رو مي پوشونه. ...
30 مهر 1390

يادي از گذشته

يه دنيا سلام براي گل خوشگلي كه داره در وجودم رشد ميكنه و من رو هر روز بيشتر از روز قبل وابسته وجود خودش ميكنه. گل نازم ميدونم وقتي بياي انقدر بهت دلبسته ميشم كه ديگه نميتونم حتي يه لحظه بدون تو زندگي كنم و به همين خاطره كه حتي موقعي كه هنوز از وجود تو در درونم خبري نبود مدام اين فكر كه بعد از اومدن تو توي زندگيمون من چطوري به كارم بيرون از خونه ادامه بدم ذهنمو درگير كرده بود و الان هم فكر هر روز و شبم همينه. عزيزكم من خودم هم در خانواده اي به دنيا اومدم كه از روزي كه چشم باز كردم مامان جونم بيرون از خونه كار ميكرد و بخاطر شغلش كه پرستاري بود گاهي حتي مجبور بوديم شبها بدون مامان بخوابيم و اين هميشه براي مني كه بدجوري به مامانم وابسته بودم و ب...
27 مهر 1390

كسالت مامان مهرناز

سلام به ني ني خوشگل و ناز خودم. صبحت بخير ماماني. فدات بشم كه انقدر من و بابايي رو بي تاب اومدن خودت كردي و تمام ثانيه ها رو شمارش ميكنيم تا بلكه اين 6 ماه باقيمونده هم به سلامتي بگذره و شما روي چشماي منتظر ما قدم رنجه كني و قدم نازنينت رو گلبارون كنيم عشق مامان و بابا عزيز دلم، مامان مهرناز اين دو روز گذشته رو با سردرد دست و پنجه نرم ميكرد و حسابي كسل بود از وقتي شما گل ناز اومدي توي دل مامان، ماماني بعضي روزا دچار سردرد ميشه كه تا دو روز ادامه داره. البته فكر نكني كه ميگم خداي نكرده سردرداي مامان تقصير شماست ها. نه عشق من. خوب هر ماماني توي دوران بارداري دچار يه حالتها و دردهايي ميشه. مامان مهرناز تو هم سر درد ميگيره...
25 مهر 1390

مجدداً هفته سيزدهم !!!!!!!!!!

سلام به همه دوستان گل و بامرامي كه به وبلاگ من و ني ني سر ميزنن و با نظرات خوشگلشون ما رو خوشحال ميكنن. اگه جز خوانندگان هميشگي وبلاگ بنده باشيد حتماً با خوندن تيتر اين پست با خودتون ميگيد اه! پس چند بار هفته سيزدهم  اما خوب من قبلا هم اعلام كرده بودم كه محاسبات بنده با محاسبات سونوگرافهاي محترم توفير داره و دليلش رو هم خودشون بهترميدونن. و از لحاظ علم سونوگرافي دقيقاً امروز 23 مهر اينجانب به همراه ني ني محترم وارد هفته سيزدهم شديم و از اين بابت بسيار خرسنديم چون به سلامتي و ميمنت ماه سوم بارداري به اتمام ميرسه و شايد با اتمام ماه سوم اين بنده حسابي تنبل شده و خواب آلود  كمي انرژي مضاعف بگيرم و بيشتر به كارها و امورات شخ...
23 مهر 1390

اولين لباسهاي ني ني

سلام. همونطور كه قول داده بودم امروز ميخوام عكس اولين لباساي ني ني رو كه من و بابايي با عشق تمام براش خريديم بذارم توي وبلاگش تا وقتي بزرگ شد و وبلاگش رو ديد بدونه كه اولين لباسهاش چه شكلي بودن. اول از همه عكس شلوار مورد علاقه بابا رضا رو ميذارم: بقيه عكسها در ادامه مطلب هستند اگه دوست داريد همه لباساي ني ني رو ببينيد پس لطفاً به ادامه مطلب هم سر بزنيد. خوب اينم از لباساي ني ني خوشگل خودم. وقتي كه مشخص شد ني ني جون دختره يا پسر، سيسموني و بقيه لباسهاشو براش ميخريم و عكس همه رو توي وبلاگش ميذارم. خاله هاي گلم لطفاً نظر در مورد لباساي من يادتون نره. با تشكر. ني ني ...
20 مهر 1390

داستان يك تولد

١٩ سال پيش در يه روز خوب و زيباي پاييزي، دختركي توي حياط خونه چشم انتظار بازگشت مادر مهربونش بود. مادر دخترك قصه ما به بيمارستان رفته بود تا هديه اي رو كه 9 ماه منتظرش بودن از خدا تحويل بگيرن. دخترك خيلي خوشحال بود از اينكه قراره يه ني ني ناز و كوچولو به جمع خانوادشون اضافه بشه و با خنده ها و شيطنت هاش زندگيشون رو شيرينتر كنه. با اينكه يه شب نبودن مادر در كنارش خيلي براش سخت و ناراحت كننده بود اما دخترك شب قبل رو با راحتي و آرامش به خواب رفت تا صبح اونقدر انرژي داشته باشه كه بتونه با ني ني تازه وارد بازي كنه. لحظه اي كه مادر به همراه ني ني كوچولو وارد خونه شدن و چشم دختر به صورت ناز و سفيد مثل برف اون پسر كوچولو افتا...
18 مهر 1390

دومين تصوير منتشر شده از ني ني جان بنده

سلام به ني ني گل خودم. عزيز دلم مامان امروز ميخواد يه عكس خوشگل و ناز از ني ني گلش بذاره. اين عكس مربوط به دومين سونوي ماماني هست كه شما توي اين عكس 11 هفته و 6 روزته و قدت هم 5.6 سانتي متره. قربون ني ني قد بلند خودم برم من. ...
18 مهر 1390

خريد اولين لباسهاي ني ني

عزيزم ديروز من و بابا رضا وقتي از مطب دكتر اومديم بيرون، رفتيم توي بازار تا براي ني ني خوشگلمون لباس بخريم. اگرچه هنوز نميدونستيم ني ني عسلي ما دختره يا پسر اما خيلي ذوق داشتيم تا واسش لباس بخريم. بابا رضا خيلي وقت بود كه توي فكر خريدن يه شلوار ورزشي خيلي خوشگل واسه ني ني بود كه قبلا ديده بود و خوشش اومده بود. البته اين شلوار مذكور رو اگه ني ني دختر هم باشه ميتونه بپوشه چون خيلي خوشگل و بامزه است. خلاصه من و بابايي واسه ني ني طلايي دو دست لباس ست خريديم و يه دونه هم از همون شلوار ورزشي كه بابايي خيلي دوست داشت. يه جفت جوراب هم به عنوان اشانتيون هديه گرفتيم. بابا رضا هميشه ميگه بچه من بايد قشنگترين لباسها رو بپوشه و به همي...
17 مهر 1390

گرفتن جواب سونو و خبر خوب سلامتي ني ني

سلام به يكي يه دونه مامان و بابا. خوبي عزيز دل مامان؟ جات توي دل ماماني راحته؟ مامان همه سعي اش رو ميكنه كه شما گل ناز جات راحت باشه و اذيت نشي و بتوني زود بزرگ بشي و بياي بيرون و بپري توي بغلشون و ماماني وبابايي حسابي بخورنت. واي كه چه قدر خوشمزه است. خوب عزيز دلم جونم برات بگه كه ماماني ديگه حسابي خيالش از بابت سلامتي شما راحت شده چون اين چند روزه همش دنبال چكاپ و سونو و معاينه بود. ديروز عصري هم من و بابايي جونت رفتيم مطب دكتر قنواتي تا جواب سونوي غربالگري رو كه روز پنجشنبه انجام داده بودم بگيرم. وقتي جواب رو گرفتيم رفتيم مطب خانم دكتر شهبازي و باز هم اينجانب بدون نوبت البته با هماهنگي منشي وارد اتاق شدم. البته خود خانم دكتر به...
17 مهر 1390

هفته 12

روز پنجشنبه كه رفتم سونوي NT انجام دادم متوجه شدم كه الان بنده در هفته 12 بارداري هستم. البته بر طبق اولين سونويي هم كه قبلا انجام داده بودم باز هم الان هفته 12 ميشم اما بر طبق محاسبات خودم فكر ميكردم هفته 13 هستم. اما پنجشنبه كه رفتم سونو ديگه كاملا مطمئن شدم كه هفته 12 هستم چون سونوي NT رو بايد حتما در هفته 12 يا 14 انجام داد و وقتي هم از خود دكتر پرسيدم كه دقيقا هفته چندم هستم گفت هفته 12. بهش گفتم پس چرا طبق محاسبات خودم هفته 13 هستم ايشونم در جواب گفتن گاهي اوقات محاسبات خودتون اشتباه از آب در مياد چونكه گاهي اوقات تخمك گذاري ديرتر يا زودتر انجام ميشه و درست توي موعد مقرر اتفاق نميفته و به همين خاطر محاسبات شما اشتباه ميشه. خو...
16 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد